English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idiograph U نشان شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
Other Matches
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
marking U نشان دار سازی نشان
markings U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks U نشان کردن نشان
mark U نشان کردن نشان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
personal U شخصی
private U شخصی
privates U شخصی
civil U شخصی
personas U شخصی
civilians U شخصی
persona U شخصی
personae U شخصی
civilian U شخصی
some one U شخصی
informal U شخصی
personable U شخصی
one U شخصی
ones U شخصی
personal motive U غرض شخصی
ea state in severalty U ملک شخصی
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
personal outlays U هزینههای شخصی
self intrest U نفع شخصی
private motive U غرض شخصی
personal interest U نفع شخصی
whoso U هر شخصی که باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
by end U غرض شخصی
self interest U نفع شخصی
ibm personal computer U IBکامپیوتر شخصی
self interest U غرض شخصی
personalty U دارایی شخصی
paraphernalia U اموال شخصی زن
self-employed U کار شخصی
private property U دارایی شخصی
proenomen U نام شخصی
personal service U ابلاغ شخصی
personal service U خدمت شخصی
personal effects U لوازم شخصی
personal saving U پس انداز شخصی
personal right U حقوق شخصی
personal requirment U حوائج شخصی
hire out <idiom> U اجاره شخصی
personal requirment U احتیاجات شخصی
personal property U مایملک شخصی
individual foul U خطای شخصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
personal ownership U مالکیت شخصی
self employed U کار شخصی
informal observations U مشاهدات شخصی
under one's thumb <idiom> U زیرنظر شخصی
under one's belt <idiom> U میل شخصی
personal staff U ستاد شخصی
personal property U اموال شخصی
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
personal remarks U انتقادات شخصی
personal error U خطای شخصی
idols of the cave U اوهام شخصی
backcourt foul U خطای شخصی
personal action U دعوی شخصی
personalized form letter U فرم شخصی
personal computers U کامپیوتر شخصی
personal pronoun U ضمیر شخصی
personal affairs U امور شخصی
personal income U درامد شخصی
personal exemptions U معافیتهای شخصی
personal pronouns U ضمائر شخصی
personal computer U کامپیوتر شخصی
who U چه شخصی چه اشخاصی
separate estate U اموال شخصی زن
self will U اراده شخصی
passanger car U اتومبیل شخصی
personal identity U هویت شخصی
particular good U عین شخصی
personalty U اموال شخصی
personal constructs U سازههای شخصی
oomph U چاذبه شخصی
personal influence U نفوذ شخصی
personal computing U محاسبات شخصی
self-interest U نفع شخصی
somebody U یک شخص شخصی
fill (someone) in <idiom> U جزئیات را به شخصی گفتن
onother's money U پول شخصی دیگر
personal property U دارایی شخصی منقول
theatergoer U شخصی که مکرر به تئاترمیرود
personal chattels U دارایی شخصی منقول
leave alone <idiom> U راحت گذاشتن (شخصی)
toe the line <idiom> U انجام وفایف شخصی
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
unbeknownst U خارج از معلومات شخصی
unbeknown U خارج از معلومات شخصی
paraphernal U وابسته به دارایی شخصی زن
mend one's ways <idiom> U اثبات عادت شخصی
valour U ارزش شخصی واجتماعی
privy seal U مهر شخصی پادشاه
self-interested U در بند نفع شخصی
individualization of punshment U شخصی کردن مجازاتها
private property U دارایی شخصی بلامعارض
mannerism U اطوار واخلاق شخصی
mannerisms U اطوار واخلاق شخصی
self interested U در بند نفع شخصی
play (someone) for something <idiom> U به بازی گرفتن شخصی
to hold in d. U درتصرف شخصی داشتن
valor U ارزش شخصی واجتماعی
self intrested U دربند نفع شخصی
owned U شخصی مال خودم
turn (someone) on <idiom> U به هیجان آوردن شخصی
owning U شخصی مال خودم
owns U شخصی مال خودم
personalize U جنبه شخصی دادن به
author U شخصی که برنامه می نویسد
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
ibm personal computer at U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer xt U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
in one's best interest U به صلاح خود شخصی
self regard U حفظ منافع شخصی
bye end U غرض شخصی قصدپنهان
in one's hair <idiom> U عصبانی کردن شخصی
bunched income U درامد خدمات شخصی
own U شخصی مال خودم
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
personal identification number U شماره شناسایی شخصی
pinning U شماره شناسایی شخصی
pinned U شماره شناسایی شخصی
pin U شماره شناسایی شخصی
ibm personal computer system/ U کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
chattel U مال منقول دارایی شخصی
operators U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
tandy model 000hl U IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
self help U اعاشه از راه کار شخصی
pin down <idiom> U اجبار شخصی دربیان واقعیت
operator U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
self-help U اعاشه از راه کار شخصی
let (someone) have it <idiom> U شخصی را به سختی صدمه زدن
pull the rug out from under <idiom> U بهم ریختن نقشه شخصی
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
accessor U شخصی که به داده دسترسی دارد
square peg in a round hole <idiom> U شخصی که مناسب کاری نباشد
stand up and be counted <idiom> U گفتن نظر شخصی درجمع
analyst U شخصی مسئلهای را بررسی میکند
analysts U شخصی مسئلهای را بررسی میکند
put one's own house in order <idiom> U سروسامان دادن کار شخصی
wear down <idiom> U زوار شخصی ازخستگی در رفتن
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
stentor U شخصی که صدای بلندی دارد
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
take to the cleaners <idiom> U همه پولهای شخصی رابردن
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
vectra pc tm U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
commercial water movement U حمل و نقل با کشتیهای شخصی
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
senders U شخصی که پیام ارسال میکند
get a grip of oneself <idiom> U کنترل کردن احساسات شخصی
sender U شخصی که پیام ارسال میکند
name U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
names U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
ex gratia U به خاطر میل یا علاقهی شخصی
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
To have selfish motives . to have an axe to grind. U غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
chew out (someone) <idiom> U به شدت سرزنش کردن (شخصی)
lowerclassman U شخصی که از طبقه پایین است
messages U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
self revelation U افشاء افکار واحساسات شخصی
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
ibm pc compatible computer U کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
musical chairs <idiom> U هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
pim U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
pc 00 U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
woodworth personal data sheet U پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
close to home <idiom> U به احساسات شخصی نزدیک شدن
lightplane U هواپیمای شخصی کوچک وسبک
crackpot <idiom> U شخصی خنثی وبی اهمیت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com